همشهری آنلاین _ شهره کیانوشراد: او از ۱۰ سالگی ورزش فوتبال را شروع کرد. او بازیکن تیمهای شاهین، تهران جوان، اکباتان، دریانوردان، صنایع الکترونیک شیراز و پرسپولیس بود و سال ۱۳۶۲ نیز مربی تیم جوانان ناشنوایان را برعهده داشت. آخشیجان مانند بسیاری از پیشکسوتان فوتبال، بازی در زمینهای خالی را نخستین قدم برای ورود به دنیای فوتبال میداند و معتقد است که اگر به ورزش محلهها بها داده شود نوجوانان و جوانان به ورزش گرایش پیدا میکنند و همین موضوع میتواند مانع از بروز آسیبهای اجتماعی در جامعه شود. ورزشگاه شهید کشوری در محله داودیه یکی از پاتوقهای این پیشکسوت فوتبال است. با او درباره ورودش به دنیای ورزش و اهمیت استعددیابی در مراکز ورزشی گفتوگو کردهایم.
بزرگ شدن در خانوادهای ورزش دوست، انگیزه و علاقه آخشیجان به فوتبال را در او پرورش داد و در سن کم پای او به دنیای فوتبال باز شد. آخشیجان که خود را بزرگ شده محلهای فوتبالخیز میداند میگوید تمام دوران کودکی و نوجوانیاش را در زمینهای خاکی و با فوتبال سپری کرده است: «برادر بزرگم، حسن دروازهبان باشگاه کیان و هم دوره پرویز قلیچ خانی و علی پروین بود. برادر دوم، سید جلال سرهنگ نیروی هوایی و بازیکن تیم عقاب و نیروی هوایی بود و من هم که بچه پنجم خانواده بودم به سمت فوتبال کشش پیدا کردم.
در محله دیهیم خیابان وحیدیه، یک قطعه زمین خالی بود که بعدازظهرها در آن فوتبال بازی میکردیم. آنقدر به فوتبال علاقه داشتم که از ۱۰ سالگی تیمداری میکردم. زمین فوتبال جاوید درمحله نظامآباد پاتوق جوانانی بود که بعدها بسیاری از آنها چهرههای سرشناس فوتبال و تیمملی شدند. برادران من در همین زمین بازی میکردند و من هم هر روز برای تماشای فوتبال به آنجا میرفتم. بین ۲ نیمه مرا به زمین میآوردند تا هنرنمایی کنم و روپایی بزنم. آنجا محلهای فوتبالخیز بود و من هم با عشق به فوتبال در این محله رشد کردم. علاقه من به فوتبال به قدری بود که حتی روز عروسی برادرم هم در زمین مشغول بازی بودم. برادرم به آنجا آمد و به من تشر زد که چرا این ساعت و در چنین روزی هم دست از بازی فوتبال برنمی داری. او همیشه توصیه میکرد که باید اول درس بخوانی و بعد سراغ فوتبال بروی. یادم است که ششم ابتدایی را در ۵۲ روز خواندم و وقتی قبول شدم یک جفت کفش ورنی که تازه مد شده بود برایم خرید.»
- استعدادیابی در زمینهای خاکی
آخشیجان که ورزش را از زمینهای خاکی محله شروع کرده معتقد است بها دادن به ورزش محلهها میتواند جوانان یک محله را از آسیبهای اجتماعی دور کند: «در دوره ما زمینه بازی و ورزش در هر محله فراهم بود. همه مربیها کنار زمین ورزشی میآمدند و با تماشای بازی از میان بازیکنها استعدادیابی میکردند. هر محله چند زمین فوتبال داشت و همه به راحتی میتوانستند در آن بازی کنند. الان به ندرت میتوانید در محلهها زمین فوتبال پیدا کنید و اگر بازیکنی بخواهد به باشگاه برود باید ساعتها در ترافیک معطل شود.»
- حضور در باشگاه شاهین
دوران حرفهای این بازیکن پیشکسوت فوتبال با عضو شدن در باشگاه جوانان شاهین شروع شد: «مرحوم محراب شاهرخی و مرحوم ناظم گنجاپور مربیان ما در تیم شاهین بودند. از آنان بسیار آموختم و زندگی ورزشیام را مدیون آنها هستم. سال ۱۳۵۲ با تیم شاهین جوانان در تهران مقام دوم را به دست آوردیم و جام را بردیم. بعد به توصیه عمو محراب برای مدتی به شیراز رفتم. ۶ ماه شیراز بودم. بعد از انقلاب اسلامی به تهران آمدم و ۴ سال در تیمهای دیگر مانند باشگاههای تهران جوان، اکباتان و دریانوردان که تیمهای لیگ برتری بودند بازی کردم. در باشگاه شاهین به ما آموخته بودند که درس، زندگی و بعد ورزش. من هم به دلیل شرایط زندگیام در ۲۷ سالگی فوتبال حرفهای را کنار گذاشتم.»
- زنگ تفریح با بچهها
آخشیجان سال ۱۳۵۹ به واسطه معرفی مایلی کهن بهعنوان دبیر ورزش در دبیرستان اندیشه عباسآباد مشغول به کار میشود. او که برای گذران امور زندگی این شغل را انتخاب میکند، از ورزش حرفهای خداحافظی میکند اما هیچگاه ورزش از برنامه زندگیاش حذف نمیشود: «۲ سال دبیر ورزش بودم. از سال ۱۳۶۰ مدیر مدرسه شدم و ۳۰ سال در آموزش و پرورش خدمت کردم. یک سال هم بعد از آن در مدرسه غیرانتفاعی بودم. تا قبل از اینکه مدیر شوم همیشه با ورزش و لباس ورزشی سر و کار داشتم و روزی که به من گفتند مدیر شدی، گفتم: من نه کت شلوار دارم و نه خودنویس! در سالهایی که بهعنوان مدیر خدمت کردم، اغلب لباس ورزشی تنم بود.
به زمین ورزش میرفتم و با بچهها فوتبال بازی میکردم. تلاش میکردم تا بچهها اوقات خالی را با ورزش پر کنند. برای اهدای جوایز مسابقاتی که در مدرسه برگزار میشد از بزرگان ورزش مانند آقایان مایلی کهن، کاویان پور، رضا احدی، پنجعلی، ذوالفقار نسب و... دعوت میکردم و همین عامل انگیزهای برای بچهها میشد. بچههایی بودند که مشکل خانوادگی داشتند یا بچه طلاق بودند و با علاقهمند شدن به فوتبال مسیر زندگیشان عوض میشد.»
- گرایش به ورزش عمومی در بوستانها
در ایام کرونا خیلی از مراکز ورزشی تعطیل شدند اما مردم به مرور متوجه شدند که با ورزش به سلامت خود اهمیت دهند. آخشیجان میگوید: «اوایل با شروع کرونا، ترس به دل مردم افتاده بود، گوشهگیر شده بودند و تمایل به ورزش عمومی کم شده بود. درحالی که اگر ورزش در برنامه روزانه گنجانده شود دیگر جدانشدنی نیست.»
- کوهنوردی آقای مدیر در پس قلعه
کوهنوردی بعد از فوتبال از ورزشهای مورد علاقه آخشیجان است. او زمانی که مدیر مدرسه بود هر هفته برنامه کوهنوردی برای دانشآموزان تدارک میدید. میگوید: «آنقدر به پس قلعه میرفتیم که اهالی آنجا مرا به نام آقای مدیر میشناختند. به تمام کوههای تهران صعود کردهام. بهخصوص بعد از بازنشستگی، هر هفته و تابستان و بهار هم ۲ روز در هفته به کوه میروم.» او خاطرهای هم از نخستین بار که به کوه رفته برایمان تعریف میکند: «۹ ساله بودم که برادر بزرگم که در تیم کیان بود با آقایان قلیچ خانی و علی پروین و چند نفر دیگر قرار گذاشتند که به دربند بروند. من هم اصرار داشتم که همراه آنها بروم. تا پای ایستگاه تله سی یژ رفتیم. بعد مرا به قصابی که آنجا بود سپردند. کمسن و سال بودم. آنقدر بازیگوشی کرده بودم که قصاب دست و پای مرا به درخت بست تا تکان نخورم و تنها به کوه نروم. این نخستین باری بود که به کوه رفتم ولی بعداز آن علاقه به کوهنوردی از من جدا نشد.»
- دورهمی پیشکسوتان
آخشیجان همراه جمعی از پیشکسوتان فوتبال ۲۵ سال است که دورهمی دوستانهای به نام جام یونس شکوری در ورزشگاه شیرودی برگزار میکنند. آخشیجان میگوید: «بیش از هزار و ۵۰۰ پیشکسوت از ۳۵ تا بالای ۸۰ ساله از تیمهای مختلف و سراسر کشور به ورزشگاه میآیند. امسال در تدارک برگزاری بیست و ششمین جام هستیم و در تلاشیم این دورهمی پیشکسوتان را در گینس ثبت کنیم.»
نظر شما